سالهای قمری چون عبارت است از دوازده ماه قمری ، و ماه قمری محسوس و مشهود است ، که عبارت از فاصلۀ میان دو مقابلۀ پی در پی خورشید و ماه است ، و ابتدای آن حتماً باید به رؤیت هلال تحقّق پذیرد ، پس در سالها و ماههای قمری نیازی به محاسبۀ منجّم ، و تعدیلات ، و ضبط کبائس نیست . گرچه منجّمین هم برای خود کبائس درست کردهاند ، ولی آن راجع به شهور قمریّه نجومی است ، نه شهور قمریّۀ شرعیّه که حتماً باید با رؤیت هلال بعد از خروج از محاق صورت گیرد .
و چون دین مقدّس اسلام دین فطرت است فلهذا احکام و قوانین آن همه بر اساس فطرت و طبیعت و مشاهده و رؤیت و أمثالهاست . میگوید: هر وقت ماه را بر فراز آسمان بعد از محاق دیدی ، آن را أوّل ماه خود قرار بده ! و این ماه را ادامه بده تا رؤیت دیگر ! این دستوری است ساده و آسان و همگانی و غیر قابل تغییر و تحریف و زیاده و نقصان .
این قسم محاسبۀ ماه ، و رؤیت آن در بدو آن ، و سیر ماه را در آسمان دیدن ، برای تعیین اوقات قضیّهای است همگانی . و برای عالم و جاهل و ریاضیدان و درس ناخوانده و منجّم و غیر منجم و متمدّن و بَدَوی و حَضَری و سَفَری تفاوتی ندارد و در حساب اشتباه نمیشود .
اگر کسی سالیان دراز مثلاً پنجاه سال یا بیشتر در روی کشتی بر روی آب بماند ، و یا بر فراز قلۀ کوه تنها و دور از مردم و اجتماع زیست کند ، و یا در قُراء و قصبات ، دور از مجتمع زندگی نماید ، و یا از کاروان منقطع شود ، و سالهای در میان بادیه و بیابان بماند ، باز میداند ماهش کدام است . و امروز کدام روز از ماه است .
و اسلام که دین همگانی عالَمی و فطری است ، اینطور مقرّر داشته است که برای تمام افراد عالم سالها و ماهها بر اصل رؤیت اهِلّه و شهور قمریّه ترتیب یابد . و این به قدری دقیق و ظریف است که اگر دو نفر مجاهد فی سبیل الله که نه تقویم همراهشان هست و نه منجّمی و نه محاسبی ، چنانچه از هم جدا شوند ، یکی در این طرف کره در مشرق زمین ، و دیگری در آن طرف کره در مغرب زمین قرار گیرد ، و سالیان دراز هم از هم جدا باشند ، چون به یکدیگر برسند میدانند الآن چه روزی از چه ماهی و از چه سالی است . زیرا پیوسته حساب ماهها را با رؤیت هلال دارند و حساب سالها را به انباشته شدن هر دوازده ماه دارند و حساب روزها را نیز دارند .
و این قانونی است که در آن نقصان و زیاده پیدا نمیشود و نیاز به محاسبۀ منجّم ندارد و قائلین و پیروان آن با یکدیگر اختلافی ندارند ، و نیاز به جَعْل و حَدْس و تقریب و تخمین و قرارداد نیست .
و این قانونی است که میتواند بشر را اداره کند و برای تمام عالم در هر شرائط و به هر صورت ، حکم بفرستد .
امّا اگر بنا بود تقویم شرعی و اسلامی ، تقویم شمسی باشد ، چه اشکالاتی در پی داشت ، خدا میداند .
دوّم: از منافعی که از سالها و ماههای قمری به نظر میرسد ، تطوّر اعمال افراد مسلمان است در تمام فصول و اوقات مختلفۀ سال . مثلاً روزۀ ماه رمضان پیوسته در سنوات فصول گردش میکند . و مسلمان روزهدار در زمستان و بهار و تابستان و پائیز روزه میگیرد ، بدون امکان هیچگونه تخلّفی . و بنابراین علاوه بر آنکه مزاج و طبع او در فصول أربعه نیاز به روزه در فصول أربعه دارد ـ طبق برداشت أحکام و قوانین از اصل فطرت ـ و منافع صحّی روزه به طور کامل عائد او میشود ، مزاج و طبع و إرادۀ او را آماده برای گرسنگی در اوقات طولانی و گرم نیز میکند . و بنابراین جهاد فی سبیل الله که واجب و همگانی و برای پیر و جوان است ، و اختصاص به فصل سرما و اعتدال هوا ندارد ، و چه بسا ممکن است در تابستان گرم واقع شود ، و لازم میآید که امّت مسلمان در شرائط سخت گرما و طولانی بودن روز ، و یا سرما و شدّت آن از حقوق حقّۀ خود دفاع کنند ، و به جهاد با خصم برخیزند ، این جهاد و دفاع ، برای مسلمان آسان میشود . و همچنین حجّ که در ذوالحجّة صورت میگیرد ، و در فصول اربعه گردش میکند ، مضافاً به بهرۀ کامل مسلمان از فوائد حجّ حتّی در سرمای سرد و در گرمای گرم ، او را برای سفر و جهاد در راه او ، با هر موقعیّت و شرائطی آماده و مجهّز میسازد .
و محصّل مطلب آنکه چون طبیعت انسان ، در دوران سال ، در چهار فصل میگردد ، اسلام که بر اساس فطرت و سرشت انسان بنا نهاده شده است ، احکام و تکالیف را طوری مقرّر فرموده است که با طبیعت انسان در گردش چهار فصل در گردش باشد .