-
گروه99
یکشنبه 20 دیماه سال 1388 10:44
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛ اما خود نیز علت را نمی دانست . روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد . پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید...
-
تبرک
شنبه 19 دیماه سال 1388 12:28
روزی شیوانا استاد معرفت، در جاده ای همراه شاگردان راه می سپرد. مردی با لباس مجلل و گران قیمت خودش را به استاد رساند و از او خواست تا سکه ای ازبابت تبرک به او بدهد. شیوانا سرش را پایین انداخته بود و گام بر می داشت و مرد نیز مصرانه هم پای او راه می رفت و درخواست خود را تکرار می کرد. چند قدم بالاتر زن فقیری که شیوانا را...
-
شیرزنان ایران
سهشنبه 15 دیماه سال 1388 10:13
سه هزار نفر از خونریزان مغول در شهر زنگان ( نام زنگان پس از نام شهین به شهر زنجان گفته می شد ) باقی ماندند جنگ در باختر ایران باعث شد دو هزار و هفتصد نفر دیگر از سربازان خونریز مغول هم از شهر خارج شوند و بسوی مرزهای دور روان شوند در طی یک هفته 67 مرد میهن پرست زنگان کشته شدند رعب و وحشت بر شهر حاکم بود سربازان مغول...
-
خدایا چرا من؟
دوشنبه 14 دیماه سال 1388 10:40
با تشکر از دوست و هم دانشکده ای خوبم که این داستان را برایم فرستاده آرتور اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. یکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را...
-
گل
یکشنبه 13 دیماه سال 1388 11:19
گل مردی مقابل گلفروشی ایستاده بود و می خواست دسته گلی برای مادرش که در شهر دیگری بود سفارش دهد تا برایش پست شود . وقتی از گل فروشی خارج شد، دختری را دید که روی جدول خیابان نشسته بود و هق هق گریه می کرد. مرد نزدیک دختر رفت و از او پرسید : « دختر خوب ، چرا گریه می کنی؟ دختر در حالی که گریه می کرد گفت: « می خواستم برای...
-
به یاد کوچکترین یار حسین
چهارشنبه 2 دیماه سال 1388 09:44
-
السلام علیک یا ابا عبدالله
سهشنبه 1 دیماه سال 1388 10:49
-
نامه تاریخی چارلی چاپلین به دخترش
یکشنبه 29 آذرماه سال 1388 11:41
متن کامل نامه چارلی چاپلین به دخترش: ........جرالدین دخترم, دنیایی که تو در آن زندگی می کنی, دنیای هنرپیشگی و موسیقی است.نیمه شب آن هنگام که از سالن پرشکوه تئاتر شانزه لیزه بیرون می آیی, آن ستایشگران ثروتمند را فراموش کن .حال آن راننده تاکسی که تو را به منزل میرساند بپرس .حال زنش را بپرس و اگر آبستن بود و پولی برای...
-
کی میتونه این طوری فکر کنه؟
شنبه 28 آذرماه سال 1388 10:14
روزی روبرت دوونسنزو، گلف باز بزرگ آرژانتینی، پس از بردن مسابقه و دریافت چک قهرمانی لبخند بر لب مقابل دوربین خبرنگاران وارد رختگن می شود تا آماده رفتن شود. پس از ساعتی، او داخل پارکینگ تک وتنها به طرف ماشینش می رفت که زنی به وی نزدیک می شود. زن پیروزیش را تبریک می گوید و سپس عاجزانه می افزاید که پسرش به خاطر ابتلا به...
-
تغییر
چهارشنبه 25 آذرماه سال 1388 08:03
مردی در کنار ساحل دورافتاده ای قدم میزد. مردی را در فاصله دور می بیند که مدام خم میشود و چیزی را از روی زمین بر میدارد و توی اقیانوس پرت میکند. نزدیک تر می شود، میبیند مردی بومی صدفهایی را که به ساحل میافتد در آب میاندازد. - صبح بخیر رفیق، خیلی دلم میخواهد بدانم چه میکنی؟ - این صدفها را در داخل اقیانوس می...
-
ابراز عشق
دوشنبه 23 آذرماه سال 1388 09:57
یک روز آموزگار از دانش آموزانی که در کلاس بودند پرسید آیا میتوانید راهی غیر تکراری برای ابراز عشق ، بیان کنید؟ برخی ازدانش آموزان گفتند با بخشیدن عشقشان را معنا می کنند. برخی «دادن گل و هدیه» و «حرف های دلنشین» را راه بیان عشق عنوان کردند. ماری دیگر هم گفتند «با هم بودن در تحمل رنجها ولذت بردن از خوشبختی» را راه بیان...
-
ازدواج رویایی
یکشنبه 22 آذرماه سال 1388 10:23
ازدواج رویایی پدر : دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی!!! پسر(دانشجوی رشته مهندسی صنایع): نه! من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر «بیل گیتس» است پسر: آهان اگر اینطوریه، قبول است پدر به نزد بیل گیتس می رود و می گوید پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم بیل گیتس: اما برای دختر من...
-
دنیا جا ی امنی نیست
شنبه 21 آذرماه سال 1388 11:33
دنیا جای امنی نیست وقتی دستکشهای تو، از دستهایت ماندگارترند و عینک، از نگاهت ...
-
قهرمان دو
چهارشنبه 18 آذرماه سال 1388 09:15
داستان در مورد دختر کوچکی است که در یک کلبه محقر دور از شهر در یک خانواده فقیر به دنیا آمده بود. زایمان، زودتر از زمان مقرر انجام شده بود و او نوزاد زودرس، ضعیف و شکننده ای بود. همه شک داشتند که زنده بماند. وقتی 4 ساله شد، بیماری ذات الریه و مخملک را با هم گرفت. ترکیب خطرناکی که پای چپ او را از کار انداخت و فلج کرد....
-
فرشته ها زن هستند
سهشنبه 17 آذرماه سال 1388 09:45
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن. وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم! زن از...
-
بدون شرح
دوشنبه 16 آذرماه سال 1388 13:32
-
برخی نوشته های پشت تریلی های جاده
دوشنبه 16 آذرماه سال 1388 09:21
1 - به حرمت اشک مادر توبه کردم. 2 - دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم / طوطی صفتی طاقت اسرار نداری. 3 - بوق نزن شاگردم خوابه! 4 - بی تو هرگز............باتو؟؟؟؟عمرا ! 5 - از عشق تو لیلی...........رفتم زیر تریلی (واسه گریسکاری)! 6 - اگه می تونی این تابلو رو بخونی یعنی فاصلت خیلی کمه فاصله رو رعایت کن!!! 7 - دنبالم نیا...
-
داستانی جالب از انیشتین
چهارشنبه 11 آذرماه سال 1388 09:31
انیشتین برای رفتن به سخنرانی ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می گرفت. راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می...
-
کهکشان
سهشنبه 10 آذرماه سال 1388 09:36
این یک مسافرت با سرعت بسیار بالاست . با سرعتی به میزان 10 برابر ما از 10 بتوان صفر یعنی 1 متر مسافرت خود را شروع میکنیم و تا جایی که علم امروزی قادر به کشف آن شده است به سمت بالا و کهکشان ادامه خواهیم داد. سپس حرکت بر عکس خود را به داخل یک ماده ادامه می دهیم و مجدد تا جایی که دانش بشر به کشف آن پرداخته است ادامه...
-
حقیقتی کوچک برای 100% ساختن زندگی
دوشنبه 9 آذرماه سال 1388 10:33
حقیقتی کوچک برای 100% ساختن زندگی اگر : A B C D E F G H I J K L M N O P Q R S T U V W X Y Z برابر : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 باشد . . . آنگاه داریم . . . کار سخت : HARD WORK H+A+R+D+W+O+R+K 8+1+18+4+23+15+18+11=%98 دانش : KNOWLEDGE K+N+O+W+L+E+D+G+E...
-
خداوند قادر است که چه کارهایی با 57 سنت انجام دهد
یکشنبه 8 آذرماه سال 1388 07:54
یه روز یه دختر کوچولو کنار یک کلیسای کوچک محلی ایستاده بود؛ دخترک قبلا یکبار آن کلیسا را ترک کرده بود، چون به شدت شلوغ بود. همونطور که از جلوی کشیش رد شد، با گریه و هق هق گفت: "من نمیتونم به کانون شادی بیام!" کشیش با نگاه کردن به لباسهای پاره پوره، کهنه و کثیف او تقریباً توانست علت را حدس بزند و دست دخترک را...
-
شاگرد غیر حضوری کلاس شیوانا
چهارشنبه 4 آذرماه سال 1388 07:58
روزی شیوانا برای جمعی از شاگردانش درس می گفت. مردی با تکبر وارد مجلس درس شد و خطاب به شیوانا گفت که او یکی از مامورین عالی رتبه امپراتور است و آمده است تا از بیانات استاد بزرگ معرفت درس بگیرد. شیوانا با تبسم پرسید:" جناب امپراتور شما را به چه شغلی در این منطقه گمارده اند؟ !" مامور امپراتور گفت:" ماموریت...
-
تصاویری از روستای صخره ای کندوان و خانه هایی با قدمت 700 سال
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 08:54
-
اگر...
سهشنبه 3 آذرماه سال 1388 07:50
اگر در کار ها «اگر» نباشد به طور یقین پیروز خواهیم شد.
-
عکس/نمایشی دردناک از یک کودک
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 11:21
نمایش آکروباتیک کودک خیابانی با حلقه آهنی در نپال. (AP)
-
هرگز زود قضاوت نکن !
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 07:42
مرد مسنی به همراه پسر ٢۵ سالهاش در قطار نشسته بود. در حالی که مسافران در صندلیهای خود نشسته بودند، قطار شروع به حرکت کرد. به محض شروع حرکت قطار پسر ٢۵ ساله که کنار پنجره نشسته بود پر از شور و هیجان شد. دستش را از پنجره بیرون برد و در حالی که هوای در حال حرکت را با لذت لمس میکرد فریاد زد: پدر نگاه کن درختها حرکت...
-
شیطان
چهارشنبه 27 آبانماه سال 1388 11:05
به روایت افسانهها روزی شیطان همه جا جار زد که قصد دارد از کار خود دست بکشد و وسایلش را با تخفیف مناسب به فروش بگذارد. او ابزارهای خود را به شکل چشمگیری به نمایش گذاشت. این وسایل شامل خودپرستی، شهوت، نفرت، خشم، آز، حسادت، قدرتطلبی و دیگر شرارتها بود. ولی در میان آنها یکی که بسیار کهنه و مستعمل به نظر میرسید، بهای...
-
بدون شرح
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 10:18
-
مجادله در ادبیات بر سر یک خال
سهشنبه 26 آبانماه سال 1388 09:21
مجادله در ادبیات بر سر یک خال حافظ اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سمرقند بخارا را صائب تبریزی اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را شهریار اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را...
-
دروغ ممنوع
یکشنبه 24 آبانماه سال 1388 08:20
شما بعد از مدت ها موفق شده اید موافقت خانواده دختری را که دوست دارید با آن ازدواج کنید، جلب کنید و امشب قرار است برای بله برون و دیگر تشریفات به منزل آنها بروید. امروز کلاس زبان دارید و به خاطر استرسی که در آن کلاس به شما وارد می شود تصمیم گرفته اید در آن کلاس شرکت نکنید و از طرفی چون می دانید که هفته آینده نیز به شدت...