تصور کنید بانکی دارید که در آن هر روز صبح 86400 تومان به حساب شما واریز می شود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه ی پول ها را خرج کنید . چون آخر وقت حساب خود به خود خالی می شود .
در این صورت شما چه خواهید کرد ؟
البته که سعی می کنید تا آخرین ریال را خرج کنید !
هر کدام از ما یک چنین بانکی داریم : بانک زمان .
هر روز صبح ، در بانک شما 86400 ثانیه اعتبار ریخته می شود و آخر شب این اعتبار به پایان می رسد . هیچ برگشتی نیست و هیچ مقداری از این زمان به فردا اضافه نمی شود .
ارزش یک سال را دانش آموزی که مردود شده می داند .
ارزش یک هفته را سر دبیر یک هفته نامه می داند .
ارزش یک ساعت را عاشقی می داند که انتظار معشوق را می کشد .
ارزش یک دقیقه را شخصی می داند که از قطار جا مانده است .
ارزش یک ثانیه را آن کسی می داند که از ثانیه ای مرگبار جان به در برده است .
هر لحظه گنجی بزرگ است .
گنجتان را به آسانی از دست ندهید !
باز به خاطر بیاورید که :
زمان به خاطر هیچ کس منتظر نمی ماند .
دیروز به تاریخ پیوست ،
فردا معماست
و امروز هدیه است .
منبع : مجله ی پیوند شماره 354 و 355 فروردین و اردیبهشت 1388 صفحه ی 79
سلام
ارزش یک دقیقه را کارمندی می داند که۳۱/۷دقیقه به اداره برسد و به خاطر ان یک دقیقه ۳۱ دقیقه تاخیره بخورد
سروناز وبلاگت مثل خودت نازه
عزیزم اگه مایلی نبادل لینک کنیم
سلام عزیز
ممنون که وبلاگ ما رو با قدومتون منور کردید
یک پاسخ اجمالی به سوال شما دادیم ، ولی اینجا نمیگیم تا مجبور بشین دوباره به وبلاگ ما سر بزنید ( چشمک )
ما رو از دعا فراموش نکنید ... یاعلی
با اسم عاشقتم لینک کن
منم شما رو لینک کردم
مرس ناناز
دیروز به تاریخ پیوست ،
فردا معماست
و امروز هدیه است
این قسمتش چقدر قشنگه
سلام دوست عزیز
وبلاگ خوبی داری امیدوارم هر روز بهتر بشه
دوست داشتی یه سر به وب من هم بزن. تو پست آخرم یه خبرایی هست که مطمئنم به دردت می خوره
پس حتما بخون مطلب آخرمو
منتظرم