گلدون

داستان های کوتاه ، جملات زیبا و تصاویر به یاد ماندنی

گلدون

داستان های کوتاه ، جملات زیبا و تصاویر به یاد ماندنی

شب قدر

مطمئنه گوش زد می کنه : «اینجاست که یک شب هزار شب میشه! »
اماره نیشخند می زنه : « چه حرفا! »دل من یه شب به دریا زد و رفت
مطمئنه می گه : «هر چه هستی باز آی … امشب در توبه بازه »
اماره قیافه می گیره و میگه : « بارت انقدر سنگنیه که بخشیده نمی شه  پس بی خیال!»
مطمئنه سینه جلو می ده که :  «از رحمتش فقط ظالمان و جاهلان نا امید میشن » 
اماره
نعره می زنه :« اگه می خواد ببخشه همینجوریش هم می بخشه چرا این کارا؟ »
مطمئنه فریاد می زنه : « شب قدره !  قدر بدون » 
اماره بیداد می کنه : « قدر و اختیار ؟ قدر و حق انتخاب؟»

 

همینطور بین این و اون در کشمکشی و نگران… نگران پشیمانی ها و نهیب های احتمالی لوامه
عقل میاد وسط و میگه : « احتیاط شرط عقله. ضرری که نداره »

 

دستت رو می ذاری رو زانوت نیت می کنی بلند شی که مفصلهات  رو هم ساییده میشن و اماره با مظلوم نمایی میگه :  «حالا دو شب قدر دیگه هم تو راهه تازه اونام نشد عرفه ! خدا که می دونه نیتت خیره پس برو آروم سرت رو بذار رو بالش شب که « نومکم فیه تسبیح؛ خوابتون هم عبادته! » »

 

اما یک دفعه قطرات اشکت سرازیر میشه؛ دست خودت نیست  انگار دعوتت کرده اند و … قطره قطره می باری و ذره ذره اماره آب میشه … اشک می شوید غبار از چشم دل … آگاهانه اختیار می کنی که انتخاب ها و اختیارهات را جهت بدی… بیمه شب قدر میشی …
عبادتت قبول

 

یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا
(سوره مبارکه یوسف :آیه ۸۸)

 

تو این شبهای قدر همدیگه رو از دعا فراموش نکنیم

نظرات 2 + ارسال نظر
میرزا چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:47 ق.ظ http://MINOODASHT.BLOGSKY.COM

طنز کاری گریانم..بیا ای عاشق علی

فریده چهارشنبه 18 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 10:53 ق.ظ http://bandarlengeh.blogsky.com

یه جوری نوشتی که دل آدم میریزه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد